
هیچ اصلاح سیاسی اقتصادیی بی هزینه نیست اما هر دولتی نهایت کوشش را بخرج میدهد تا در زایمان اصلاحات ساختاری، کمترین هزینه را ایجاد کند و بویژه مشروعیت نظام سیاسی، چنین مهیب در حوادث اخیر، تا لبه پرتگاه کشیده نشود. از روزهای اول اعتراضات، من به دوستانی گفتم از دولت کهنهکارو رییس امنیتی آن چنین ناپختگی در اعلام نارس و ناگهان قیمت بنزین بعید بود تا برای مهار شورش ناگزیر شود هشتاد میلیون آدم را با قطع اینترنت گروگان بگیرد !
بنظرم این فرض بدبینانه هنوز معتبر است که چطور دولتی با این پیشینه و پختگی چنین گز نکرده بریده است و بیش از درآمد مفروض افزایش بنزین، هزینه روی دست مردم گذاشته و آبروی نظام مقدس هم رفته است !
پاسخ مفروض و تلخ این فرض بدبینانه را شاید تنها در ابتکار چندی پیش رییس دولت بشود خلاصه کرد: “ضرورت رفراندم” برای خروج نظام از بحران مشروعیت !
بسیار بعید است که روحانی به عنوان آدمی کارکشته عوارض طرح بنزین را نمیدید اما سوء شهرت و محبوبیت او در این دوسال آخر ریاست از یکسو و وقوف بر خشکی هسته صلب قدرت نظام نسبت به تغییر از سوی دیگر، شاید به او اجازه چنین قمار خطرناکی داده است. این قمار با هزینههای ایجاد شده، به فشار متراکمی بدل شد که در اولین فرصت میتواند مجموعه نظام را برای همیشه پشیمان کند پیش از آنکه ملت به گروگان اقلیتی درآیند که هر ناتوانی و سفاهتی را به پای دو گروه ورشکسته سلطنتی و بدنام مجاهدین ثبت میکند. هسته سخت نظام هم برای گریز از چنین گزینهای، کاربستهای ضددمکراتیک ویژه خود را در تغییر ساختار قدرت اعمال خواهد کرد که البته با توجه به شرایط زمانه و ویژگیهای اقلیمی، با دوام نخواهد بود !
برگرفته از فیس بوک رضا بهشتی معز