
تاریخ روحانیت معاصر شیعه نشان میدهد طایفهای از مومنین، همیشه سبب اصلی
صدور فتاوای رسوا هستند. منظور از فتوای رسوا فتوایی است که مایه رسوایی و
سرشکستگی روحانیت است که سبب تفرقه مسلمین است یا بیدوام. آن طایفه پرسشگر
هم یا رُنود دینبازند یا عوام بی تمییز.
به هر روی و از پسِ این راه
دراز، مرجعیت شیعه باید دریافته باشد که دستکم باندازه اصحاب فتوا (که
حلقه خاص برخی مراجع برای شور و صدور فتواست)، شورایی برای تمییز استفتا هم
ضروری است. شورایی که پرسشِ رسیده مومنان را سنجه کند و شایستگی پرسش و
بایستگی پاسخ را تمییز دهد و مرجعی را از افتادن به ورطه رسوایی برهاند.
اینها همه و تازه برای اجتماعی است که هنوز وزنی برای فتوا قائل است نه
ملتی که سالهاست از اعتبار فتوای تکلیفی فاصله گرفته است. تکلیف مشتریان
عرفان و تصوف و حکمت و مریدان شمس و مولانا که نیم نگاهی هم به فقیهان بی
تمییز ندارند، روشن است !
رضا بهشتی معز